شادیشادی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

دختری از جنس باران و بهار

تولدت مبارک

دختر کوچکم شادی امروز سی ویکم شهریور و اولین سالروز تولد توست چقدر روزها تند وسریع میگذرند انگار همین دیروز بود که بدنیا امدی و تمام دنیای ما شدی میترسم از زمان که زود میگذرد میترسم قبل از انکه تو را بفههم و با تو باشم بزرگ شوی دلم میخواهد زمان متوقف شود و من و تو در همین روز از دنیا باقی بمانیم و تو از لحظه های شیرین عمرت لذت ببری شاید در نظر دیگران در یکسالگی کودک حرف دیگران را نفهمد  اما من یقین دارم تو مرا خوب میفهمی حرفهای من  و لبخندها و بغض های مرا خوب میفهمی و حتی ایمان دارم حرفهای نگفته و پنهان در قلبم را میفهمی. میگویند دختر مونس مادر است اما من میگویم دختر مرهم زخمهای مادر است دختر آرامش و قرار دل بیقرار ماد...
31 شهريور 1391

تولد قمری دخترمان شادی

وقتی تو را دوست میداریم شکل کره زمین دیگر میشود بر روی دستان تو و دستان ما راه های جهان بهم میرسند نظم افلاک دگرگون میشود ماهیان در دریا بسیار میشوند و یکی ماه در گردش خونمان سفر میکند وقتی تو را دوست میداریم دره ها و کوه ها شکل میگیرد  و زمینیان اخترانی می بینند که از ذهن هیچ کس نگذشته است   وقتی تو را دوست داریم دریای سپید مدیترانه آکنده از گلهای سرخ میشود عشق بسیار میشود و شکل ما نیز دیگر میشود درخت میشویم ... باران میشویم...   شادی عزیزمان تولدت مبارک ٢٣ شوال ١٤٣٢   ...
29 شهريور 1391

با تو بودن

عزیز کوچکم شادی نازنینم بودن تو بزرگترین و شیرین ترین هدیه خدا به من و باباست و ما نه هر روز بلکه هر لحظه بخاطر وجود تو خداوند را شکر میکنیم و سپاس گذاریم که تو رو به ما و مایه آرامش و خوشبختی ما قرار داد. اینروزها اونقدر با تو وشیرین زبونی ها و کارای بامزه و جالبت سرگرمم که فرصت نوشتن نیست . خوبه که چیزی بنویسم تا یادگار بمونه اما خوبتر از اون در کنار تو بودن و روزها را با شادی حضور تو جشن گرفتنه. جدیدا  یه کم شیطون شدی واجازه نمیدی بیام سراغ کامپیوتر مگر اینکه با تو باشم که اونم سه حالت داره ١- روی زمین میشینی و وسط نوشتن دکمه خاموش کردن را فشار میدی٢ -روی پاهام میشینی و دکمه های کیبورد را آنقدر میزنی تا صفحه کلا بسته بشه ...
29 شهريور 1391

این روزها

کوچولوی نازنینم سلام ببخشید که چند روزه برات چیزی ننوشتم آخه بیست روزی میشه که کامپیوتر خراب بود و تازه دیشب درست شده . کلی خاطره و عکس دارم که برات بذارم .بهتره اول بریم سراغ چند تا عکس با فریم های قشنگ که با کمک بابا درستشون کردم.       بقیه عکس را در ادامه مطلب میگذارم.        چقدر خوشمزه است دلستر با طعم شادی           من عاشق این عکستم که انگار خیره شدی به تنگ ماهی.    و اینم کتاب عکس خانم کوچولو:     ...
21 شهريور 1391
1